لالاییه ما...
یه شب که فرشته ی خونه مون بی تاب خواب بود ولی خوابش نمیبرد...مامان گهواره کم کم یه لالایی توی ذهنش زمزمه شد... گهواره خواست که عقیله خونه یه لالایی اختصاصی داشته باشه...لالایی که هرشب آرزوها و نیازها و فکرای پیش روی دخترک رو براش ان شاالله روشن کنه... لالاییه اختصاصیه دخترک ما این شد: ستاره ها! ستاره ها! از آسمون بیایید؛زینبمو نگاه کنید ؛عزیزه مامانشه... ستاره ها! ستاره ها! از آسمون بیایید؛زینبمو بغل کنید؛عشق و دل باباشه... لالا...لالا...لالایی فرشته ها!فرشته ها! از آسمون بیایید!زینبمو دعا کنید سرباز آقا بشه...کنیز زهرا بشه...حبیبش مولا بشه... لالا...لالا...لالایی خدا! خدا! خدا!خدایا! زینبمو کمک کن سرباز آقا بشه...کنیز زهرا ب...